درد۲

درد

دردی چنان مرا احاطه کرده

که دری نمیبینم

جایی برای فرار

جز فریاد

ان نیزفنا میپذیرد

در فکر چتری بودم

تا زیر آن بیاسایم

و با خود همخوا ب گردم

ولی دگر جایی نمانده

که با تو بگریزم

به سرای دگر

با وجو این

مرگ را چون محبتی

فرا گیرنده

دوست میدارم

به امید جان پناهم

از سرمای طبیعت

نمیدانم شاید از خودم

درآنصورت

زندگی نقطه پایان است.

دنبال نور

دنبال نور

بدنبال نور چراغی بودم

تا از خود آفتابی بسازم

بدنبال سایه بوته بودم

تااز خود کوه سایه بسازم

بدنبال جون پناهم

تا درکنار آن عاشقانه جان دهم

بدنبال نگاهی

یا حتی

صدایی آشنا

سرازیر میشوم

عاشقانه

ولی د رکنار صدایت

مرگ را بر من مخوان

ولی بدنبال نگاهت

مرگ را روانه مکن

که با وجود مرگ نیز

آنرا پذیرا میشوم

چون تشنه همدم

تشنه بودن

نه هستن

که مرگ بودنی است

در من

درد۱

درد

نمیدانم درد چیست 

ولی میکشم                                      

چون باری بر دوش

میخواهم که فریاد بکشم

ولی دگر صدایی نمانده

دردرونم

دگر آهی نمانده

برای کشیدن

دیگر چیزی ندارم

جز نگاه

جز فریاد

ایندو را میخواهم

با هم دفن کتم

بر مشتی از خاک وجودم

ای کاش تونیز حرف میزدی

مثل خودم مثل من

مثل یک در مشترک

تاتحمل میکردم آنرا

از برای یکدیکر

عقاب وشتر

ای عقاب بلند پرواز 

        ای اوج گیرنده 

با بالهای عشق درآسمان ابری سیاه من پر نزن 

دور شو وبه آسمان لاجوردی برو 

که تیری به سمیت نشانه میرود 

تیر سیاهی که حتی نور رابه سیاهی میکشاند 

و ای شتر گریز پا 

ای توکه صحراهای بزگ را زیر پا مگیذاری 

صحراهای خشک وبی آب وعلف 

در صحرای من قدم مگذار 

که از گرمای ان دگر پاهایت توان رفتن نخواهد داشت 

و به بیراهه میروی 

زیرا که خود گم گشته  در این آسمان وصحرا ام

پازل کارشناس- مدیر(مشتری –توزیع کننده )

پازل کارشناس- مدیر(مشتری –توزیع کننده )

کارشناس شده مثل توزیع کننده سوسیس وکالباسی که البته اگه سوسیس وکالباس رو شبیه خدمات کارشناسی بدونی .

سر موقع وسر وقت بنا به خواسته مشتری انجام وظیفه میکنه شاید چندین سال وچندین عمر بی هیچ درخواست و خواهشی ووقتی که در اثر مرور زمان چیزی به اسم بدهی ودین جهت مشتری ایجاد شد .حال مشتری چه میکند معلومه بدون هیچ گونه ناراحتی و اجابت دینی توزیع کننده اش را عوض میکند اسم این را چه میشه گذاشت ؟ دزدان دریایی نیز اینچنین میکردندوشاید معادل لغت دزد را هر چه بدانی . حال به جای مشتری نام مدیر را بگذارید همه چیز درست و مفهوم میشود.