تجربه

 تجربه عشق

نه پی زور آمدم نه با تفنگ پر زور آمدم

من پی عشق آمدم / 

نه به دنبال هوی وهوس نه قیافه و نه زر وسیم / 

دنبا ل ملجایی که دمی بیاسایم / 

سر بر میان  پای کسی نهم که تا صبح از رنگین کمان بگوییم واز توفان تورنادو

ا زمخلوط شدن خونها که الهه ای خلق گردد

از زیبایی دونفر که با هم زیبایی خفته را بیدار کند وزیبای نگفته را بیافرینند

دنبال چشمی هستم که خودبگویدوبشکافد قلب وذهنم را/ 

دنبال هم نفسی که نفسهایم را در تنهایی نشمرم و با هم نفس بودن را تجربه کنیم

دنبال سینه ای که مرا به اوج بردو دوباره فرودآرد

دنبال منطقی که عشق را بنویسد وزیبایی را بیان کند

با نوای موسیقی گیتار که آنرا درپشت قله ای  با عشق او بنوازم.  

بیا باهم تجربه کنیم