مجسمه

دوس داشتم مجسمه ای بودم

مغزی باجفت مغزمان/

جفت در جفت و تنگ در تنگ در آغوش یکدیگر/

با یک چشمی از من و تو/

با لبی بالایی از من و لب پایینی از تو/

با دو گوش شنوا و بینی از تو/

دست راست نوازش از من و دست چپ مهربانی از تو/

فراخی سینه از من و لطافتش از تو/

نگاه گستاخانه از من و پذیرش محبتش از تو/

زمختی انگشتان و کنجکاویش از من و حس نوازشش از تو/

پاهای دوانش از من و پروازش با تو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد