بیخودی

میترسم آب زیاد به گلم دهم

میترسم باران بهاری شوم

میترسم جویبای از برای دریا شوم

گلدانم را میبینم ولی گلم را نه

گلدانم را میبویم با روبانی آبی به لب

و هر روز نوایی عاشقانه

ولی با تمام اینها بازم میترسم

گلم کاکتوسی باشد بی نیاز به همه

حتی من وتو