قرار فرار

بعد تو  نمیدانم چه شد یاد ندارم

فقط سالها گذشت

سالهایی بدون دیدن و بوییدن

بدون آغوش و سخنی

فقط رفتم و رفتم

دویدن و نرسیدن

بعد تو طلوع آفتاب را ندیدم

حتی غروب را

دویدن اسبی را ندیدم 

حتی پروازی را

بعد تو فقط رفتم شاید دنیا را دور زنم

نمیدانستم رسیدنی نیست

بعد تو   حالا فهمیدم

که رسیدنی نبود فقط فرار بود

قرار بود قرار فرار