دنبال نور

دنبال نور

بدنبال نور چراغی بودم

تا از خود آفتابی بسازم

بدنبال سایه بوته بودم

تااز خود کوه سایه بسازم

بدنبال جون پناهم

تا درکنار آن عاشقانه جان دهم

بدنبال نگاهی

یا حتی

صدایی آشنا

سرازیر میشوم

عاشقانه

ولی د رکنار صدایت

مرگ را بر من مخوان

ولی بدنبال نگاهت

مرگ را روانه مکن

که با وجود مرگ نیز

آنرا پذیرا میشوم

چون تشنه همدم

تشنه بودن

نه هستن

که مرگ بودنی است

در من

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد