قدمهای مرگ

گذشت سنگین ثانیه های ساعت

چون باری بر دوش

چون مرگ زود رس سلولها

چون از دست دادن عزیزانمان

بقیمت ابدیت آنها

و ازلیت ما

و گذشت سنگین دقیقه های ساعت

چون از دست دادن فرصتها

شاید فرصت عشق

شاید محبت شاید ایثار و شاید هم لبخند

و چه بسا نزدیکی دولب

چه واژگان عجبب و غریب 

و گذشت سنگین ساعتهای عمرمان

چون گناهی عظیم

به سنگینی گناهان کبیره

چون مرگ صد باره 

چون اشک یتیم و ناله مظلوم

وهمه و همه را به خاک میسپاریم

حس رفتن و حس مرگ

چه زبیاست مرگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد