عدل

عادلم من کارم این است

گرچه دام ا زهر چه خوب را

نازل کار عدالت من نیم

گرچه من رهروی جوی عدلم


سد راه آب جوی عدل را باز کنم

باکلنگی یا که نه با بیلی کار کنم

اما


عدل را هم میشود کتمان نمود

کاتبان عدل را پنهان نمود

رونوشت عدل را تغیر دهیم

هرچه خواستیم برکاتبان دستور دهیم

سوراخ عدل را مرهم نهیم

انگشت برسوراخ تا ته نهیم


ولی

عادل است آنکس که  ایجاد نمود عدل را

نازلو سد وجو راکاتب و انگشت وسوراخ را

اوزند فن وفوت و بازکند جوی را

کاتبو تغییر دهد اصل کند عدل را

سوراخ را پر کند خارج کند انگشت را

خالق عدل است نه زوال عدل

خالق است او خالق است و خالق است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد